خبرگزاری حوزه | غربزدگی و خودتحقیری یک بیماری است؛ بیماری که ابتدا مغزها را و سپس مرزها را میتواند تخریب کند.
دشمن برای اینکه بر ما مسلط شود، ابتدا ریشههای هویتی ما را از بین میبرد مانند زبان، خط، لباس، نوع پوشش، نوع تغذیه، نوع معماری و ...؛ سپس ما را تحقیر میکند.
دقیقا همان کاری که فرعون میکرد: فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ (زخرف ۵۴) قومش را تحقیر میکرد، اینچنین از او اطاعت میکردند.
در تاریخ معاصر ایران میبینیم که برنامه انگلیسیها این بود تا خط و زبان و آداب و رسوم و فرهنگ ما را بطور کامل از بین ببرند.
مجری این کار را هم فردی بیسواد و قلدر انتخاب کردند: رضاخان.
همین برنامه را در ترکیه نیز پیاده کردند و البته آنجا موفق شدند؛ اما در ایران هنوز افراد باغیرتی بودند که جلوی این توطئه را بگیرند.
اما در هر صورت دشمن هم در این راه از هیچ تلاشی مضایقه نکرد و تا توانست علیه دین و مذهب و روحانیت کار کرد.
نمونه هایی از نفوذ فرهنگی دشمن را امروز هم میبینیم:
هنوز هم زبان ما که فارسی است، میگوییم «فوتبال» و «والیبال» و «بسکتبال» (که واژه هایی انگلیسی هستند) ولی عربها میگویند «کره القدم» و «کره الطائره» و «کره السله»
این تنها یک مثال بود از باب مشت نمونه خروار است وگرنه ده ها مثال دیگر را می توان ذکر کرد که البته بیانش چیزی جز تکدر خواطر ندارد.
زبان و خط، کالای فرهنگی هستند؛ این عادت زشت نشان میدهد که ما در برابر زبان انگلیسی منفعل هستیم و هنوز بسیاری از اصطلاحات انگلیسی را مدام و بدون توجه بکار میبریم.
رهبر انقلاب در دیدار با کارآفرینان در ۱۰ بهمن امسال و در توصیه به آنها برای درج نام ایران بر روی کالاها فرمودند: بنویسید «ساخت ایران»، «MADE IN IRAN» هم ننویسید؛ بنویسید «ساخت ایران» با خطّ فارسی.
ای کاش کتاب غربزدگی جلال آل احمد را یک بار دیگر مرور میکردیم، همان کتابی که در اوایل دهه ۴۰ نوشته شد و امام خمینی پس از مطالعه، از آن تقدیر کرد.
از امام خمینی تا امام خامنهای و همچنین از جلال آل احمد تا شهید آوینی و دیگران، همه و همه دغدغه حفظ ریشه های فرهنگی را داشته و دارند.
این موضوع برای شما چقدر اهمیت دارد؟!
محسن مؤمنی